جدول جو
جدول جو

معنی باغ پیرا - جستجوی لغت در جدول جو

باغ پیرا
بوستان پیرا، باغبان، آنکه گل ها و درختان باغ را پیراید
تصویری از باغ پیرا
تصویر باغ پیرا
فرهنگ فارسی عمید
باغ پیرا
(غُ رُمْ بَ دَ / دِ)
باغبان، (ناظم الاطباء) (آنندراج)، آنکه باغ را پیراید:
چمن حسن تو هر روز بهی چون ندهد
باغ پیرای نگه بر در و دهقان نیاز،
واله هروی (ازآنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است جزء دهستان حومه بخش کرج شهرستان تهران که در 5 هزارگزی شمال خاور مرکز بخش و در کنار راه چالوس واقع است، ناحیه ای است سردسیر با 70 سکنه و از رود خانه کرج مشروب میشود، باغهای میوه و قلمستان دارد، شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است، زیارتگاهی بنام پیر دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بحرآسمان بخش ساردوئیه که در 20 هزارگزی خاور راه مالرو جیرفت به بافت واقع است و8 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان طوق رود بخش نطنز شهرستان کاشان که در 54 هزارگزی جنوب باختری نطنز و 9 هزارگزی راه شوسۀ نطنز به اصفهان در دامنه واقع است، ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و یکصدتن سکنه، آب آنجا از قنات تأمین میشود و محصول عمده آن غلات وحبوبات و میوه و شغل مردمش زراعت است، راه فرعی به شوسۀ عمومی دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است ازدهستان برخوار بخش حومه شهرستان اصفهان که در 66 هزارگزی باختر اصفهان متصل به راه عمومی واقع است و 10 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
دهی است از دهستان بخش حومه شهرستان سبزوار که در12 هزارگزی شمال باختری ششتمد بر سر راه مالرو عمومی استاج واقع است. ناحیه ای است کوهستانی دارای آب و هوای معتدل و 468 تن سکنه و آب آن از قنات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و میوه و شغل مردمش زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(وَ پَ دَ / دِ)
صفت فاعلی ازشاخ پیراستن، رجوع به شاخ پیراستن شود:
چشمه پنهان در حجاب و بر درخت
دست دولت شاخ پیرا دیده ام،
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(یِ)
دهی است از دهستان قوری چای بخش قره آغاج شهرستان مراغه که در 37 هزارگزی شمال باختری قره آغاج و 7 هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به میانه واقع است. ناحیه ای است کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و 195 تن سکنه، آب آنجا از چشمه تأمین میگردد و محصول عمده آن غلات و نخود وزردآلو و شغل مردمش زراعت و صنایع دستی جاجیم بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان توابع ارسنجان بخش زرقان شهرستان شیراز که در 74هزارگزی خاور زرقان و یک هزارگزی راه فرعی ارسنجان به کربال در جلگه واقع است، ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 56 تن سکنه و آب آن از قنات تأمین میشود، محصول عمده آن غلات و چغندر و شغل مردمش زراعت وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
تصویری از باد پیما
تصویر باد پیما
آنکه کار بیهوده و عبث کند
فرهنگ لغت هوشیار
لفظی در جهت تحقیر آدم های زاغ کبود چشم که آن ها را به گریه
فرهنگ گویش مازندرانی